صفحه محصول - پروپوزال رابطه فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی و فرسودگی شغلی معلمان

پروپوزال  رابطه فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی و فرسودگی شغلی معلمان
دارای 25 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.

عنوان پروپوزال:رابطه فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی و فرسودگی شغلی معلمان

تعداد صفحه: 25 صفحه
فونت: B ZAR
فاصله سطرها: 1.15
منابع فارسی و لاتین: دارد
پرسشنامه و ضمائم: دارد
بندهای پروپوزال: عنوان، مقدمه، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف پژوهش (هدف اصلی، اهداف جزئی)، فرضیه های پژوهش، تعریف مفاهیم پژوهش (تعریف مفهومی، تعریف عملیاتی)، روش تحقیق، طرح پژوهش، ابزار اندازه گیری، روش تجزيه و تحليل داده ها و...

بیان مسئله:
جوامع امروزي به « جامعه سازماني» شهرت يافته اند و سازمان ها نيز به مانند جوامع، داراي فرهنگ منحصر به فرد هستند كه موجب تمايز آنها از يكديگر مي شود. هر سازمان از فلسفه، اعتقادات، ارزش ها و هنجارهاي خاصي برخوردار مي باشد."فرهنگ سازماني" به مثابه سرچشمه فرآيندهاي سازماني از قبيل ساختار، سلسله مراتب، نحوه روابط انساني، شيوه مديريت و نگرش ها و طرز تلقي اعضاي سازمان است. به نقل از« ديل و كندي »  ( طوسي، ۱۳۷2 ،ص ۱۰).
اندیشه مشترك اعضای یك گروه یا طبقه كه آنها را از دیگر گروه ها مجزا می‌كند فرهنگ نامیده می شود. فرهنگ سازمانی با نفوذ در همه روابط حاکم بر سازمان می تواند الگو های سازمان را متحول کند و بر عملکرد سازمان و کارکنان اثر بگذارد (شان چانگ، 2011).
همۀ اعضاء سازمان اتفاق نظر دارند كه یك دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت می‌كند. شناخت و درك چیزی كه فرهنگ سازمان را می‌سازد، شیوۀ ایجاد و دوام آن به ما كمك می‌كند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه كنیم(قریب وند، 2012).
فرهنگ سازماني را بر اساس شيوه فعاليت سازمان تعريف مي كنند كه در معناي گسترده مي توان شيوه توليد، روش پرداخت دستمزد و پاداش، رفتار كاركنان و هر عمل ديگر سازمان را زير فرهنگ سازماني جاي داد. بنابراين هر سازمان داراي فرهنگي است كه رفتار كاري سازمان را شكل مي دهد به منظور اينكه سازمان ها از اثر بخشي لازم برخوردار شوند بايد متناسب با مأموريت، تكنولوژي، حجم عمليات و متغيرهاي ديگر از فرهنگ سازماني مقتضي برخوردار باشند(یزد خواستی، رجایی پور و ولوی، 1388).
» گارث و  كوئين » فرهنگ سازماني را به چهار دسته ، فرهنگ عقلاني ، فرهنگ ايدئولوژيك  ، فرهنگ توافق و مشاركت  و فرهنگ سلسله مراتبي  تقسيم نمود ه اند. فرهنگ عقلاني از طريق تمركز فعاليت هاي يكپارچه و متمركز دروني مشخص مي شود و موجب رقابت يك سازمان با سازمان هاي ديگر مي شود، ارز ش هاي محوري اين نوع فرهنگ را كارآيي و سودمندي تشكيل مي دهند. فرهنگ ايدئولوژيك برخلاف فرهنگ عقلاني بر عدم تمركز قدرت متمركز است و متوجه رشد و رقابت بيروني مي باشد، اهداف گستردة رهبري موجب تعهد در افراد نسبت به سازمان مي شود. فرهنگ مشاركتي مبتني بر عدم تمركز قدرت، تنوع فعاليت ها و توجه داخل ي به حفظ سيستم مي باشد، بنابراين روابط اعضاء بسيار دوستانه و مبتني بر تعاون است و اين موجب روحية بالاي گروه و اعتماد بسيار آنان نسبت به هم مي شود . فرهنگ سلسله مراتبي نيز همانند فرهنگ مشاركتي و برخلاف فرهنگ عقلاني و ايدئولوژيك مبتني بر توجه داخلي و حفظ سيستم مي باشد و و ويژگي آن تمركز قدرت و فعاليت هاي يكپارچه است(هافستد، 1991).